کد مطلب:27051
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
چقدر احتمال علمي وجود دارد كه خاتم به معناي انگشتر باشد و اساساً منظور ختم نبوت نباشد؟ آيا از ميان دانشمندان سني و شيعه و ساير فرقههاي اسلامي، كسي آيه 40 سورة احزاب، را به معناي انگشتر و نگين فرض كرده است؟
خاتم از خَتَم و به معناي مهر كننده و پايان دهنده است و انگشتر را نيز از اين جهت خاتم گفتهاند كه نامه را با آن ختم و به وسيله مهر كردن به پايان ميبرند.(ر.ك: مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ص 143، دارالكاتب العربي، بيروت.)
بنابراين، خاتم، در آيه 40، سوره احزاب بر اساس نظر دانشمندان شيعه و سني به معناي پايان دهنده و ختم كنندة پيامبران الهي آمده است.(ر.ك: جامع البيان، محمد بن جرير الطبري، ج 22، ص 21، دارالفكر، بيروت / الدرالمنثور، جلال الدين سيوطي، ج 5، ص 204، دارالمعرفة، بيروت.)
براي خاتميت نبوت پيامبر اكرمدلايل عقلي و نقلي وجود دارد.
دلايل نقلي بر خاتميت در قرآن و روايات بسيار است. يك دسته آيات دلالت ميكند كه هدف همه اديان واحد بوده كه با گذشت زمان كامل شده است: وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاًلآمُبَدِّلَ لِكَلِمَـَتِهِ...; (انعام، 115) و سخن پروردگارت به راستي و داد، سرانجام گرفته است و هيچ تغييردهندهاي براي كلمات او نيست....
دستة ديگر آيات، مربوط به خاتميت نبوت و وحي است: ...وَ لَـَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ...; (احزاب، 40) ... ولي فرستادة خدا و خاتم پيامبران است....
اگر فلسفة تجديد نبوتهاي تبليغي و تشريعي سابق مشخص گردد، مسئلة خاتميت، روشن و شفاف ميشود.
برخي از علل تجديد نبوتها عبارتند از:
1. عدم رشد و بلوغ فكري مردم و قادر نبودن آنها به حفظ كتاب آسماني; به همين خاطر اين كتب در معرض تحريف قرار گرفت; ولي در زمان نزول قرآن كه مقارن با پشتسرگذاشتن دوران كودكي بشر است، اين مشكل از بين رفت و از آنجا كه قرآن بر خلاف ساير كتب آسماني، خود معجزه است و حفظ آن از سوي خداوند ضمانت شده است، از تحريف مصون است.
2. در دورههاي پيش، بشر به واسطة عدم بلوغ فكري قادر نبود يك نقشة كلي براي مسير خود دريافت كند; به همين جهت لازم بود منزل به منزل كساني او را راهنمايي كنند; ولي اين قدرت و بلوغ در دورة نزول قرآن حاصل گرديد و باعث منتفي شدن يكي ديگر از علل تجديد نبوت شد.
3. غالب پيامبران، تبليغي بودند، بعد از ختم نبوت، مأموريت تبليغ به عهدة امام معصوم و علماي صالح گذاشته شد و لزومي براي تجديد نبوت نبود.
4. بشر با دريافت كليات وحي كه قرآن به او داده است، از نظر رشد فكري به جايي رسيده كه ميتواند در پرتو اجتهاد، كليات وحي را تفسير و توجيه نمايد و در شرايط مختلفِ مكاني و متغيّر زماني هر موردي را به اصل مربوط ارجاع دهد. و... .
پس معناي ختم نبوت، اين است كه نيازِ به وحيِ جديد و تجديد نبوت رفع شده است; ولي نياز به دين و تعليمات الهي هميشگي است; كه اين مهم را دانشمندان ديني از طريق اجتهاد و استنباط انجام ميدهند و نيز با كمي دقت روشن خواهد شد كه قرآن به عنوان مجموعة دين، جوابگوي همه نيازهاي بشر ـ با همة رشد و بلوغي كه دارد ـ خواهد بود; چون اولاً: مصادر تشريع، غني، وسيع و از نوعي انعطاف بهرهمند است: وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ;(حج،78) ... و در دين بر شما سختي قرار نداده است.... ثانياً: اسلام به واقعيات توجه دارد; نه به صورت و شكل. اسلام، به وسايل خاص يك عصر نظر ندارد; بلكه روش و بيان كليات متناسب با واقعيات را مطرح ميكند: مثلاً در افزايش دادن قدرت نظامي مسلمانان ميفرمايد: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ...; (انفال، 60) و هرچه در توان داريد بسيج كنيد... كه اين اصل كلي، همة اعصار را پوشش ميدهد.
در ديگر موارد نيز چنين است. بنابراين، اسلام شريعتي كامل، جامع و جاويدان است. براي رويدادها و مسائل متناسب هر زمان، قوانين و اصول كلي دارد و راه به كارگيري آنها را اجتهاد ميداند. راه اجتهاد هميشگي است و پاسخگوي نيازمنديهاي بشر، متناسب با رشد افكار او در همه زمانهاست.(ر.ك: وحي و نبوت، استاد شهيد مطهري;، ج 3، ص 40 ـ 44، انتشارات صدرا / خاتميت از نظر قرآن، حديث و عقل، آيةالله جعفر سبحاني، انتشارات توحيد.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.